تحلیل کتاب «عزاداران بیل» نوشته‌ی «غلامحسین ساعدی»

عنوان کتاب را که دیدم، تصور کردم که شاید موضوع کتاب با واقعه‌ی کربلا و عزاداری‌های آن روزها مرتبط باشد اما وقتی که آن را خواندم، موضوع داستان زمین تا آسمان با آن تصوراتم فرق داشت.
_____
عزاداران بیل مجموعه‌ی هشت داستان کوتاه است که هر داستان، خط داستانی جدا دارد اما گویا توسط رشته‌هایی نامرئی، یک کل واحد را می‌سازند؛ یعنی تمام داستان‌ها چون قطعات پازلی هستند که در پایان کنار هم چیده شده و یک پازل کامل را شکل می‌دهد. در این کتاب، شخصیت‌ها و مکان‌ها ثابت‌اند اما ماجراهای متفاوتی در هر هشت داستان رخ می‌دهد که اهالی بیل را به نوعی عزادار می‌کند و عنوان کتاب هم از این جهت نامگذاری شده است.

با اینکه راوی داستان سوم شخص مفرد است اما بیشتر داستان با گفت‌گوی بین شخصیت‌ها، پیش می‌رود. این گفتگو‌ها طوریست که برای مخاطب هرگز کسالت‌بار نیست و گاهن تعلیق زیبایی را به داستان می‌بخشند.
شخصیت‌ها از اول تا آخر داستان کم کم تکمیل شده و دست‌آخر اعضای اصلی بَیَل برای مخاطب شناخته می‌شوند.

با توجه به فضای رئالیسم جادویی کتاب، مرز بین واقعیت و خیال در این کتاب، گم شده و مکان و زمان در آن معنایی ندارد. درست همان جایی که مخاطب حس می‌کند با داستانی واقعی سر و کار و دارد، ردپای وقایع و فضاهایی پیدا می‌شود که تمام تصورات مخاطب را به هم می‌ریزد. رسم و رسومات عامیانه، صداهای عجیب، سیاهی‌ها، حیوانات، موش‌ها، چشمان نامریی، پستوهای تاریک، دریچه‌های کوچک، بام‌های تاریک، فانوس‌ها و همه و همه در خلق این دنیای وهم آلود و مرموز کمک کرده.

ساعدی با وجود اینکه زبان و فضایی ساده را در داستان خلق کرده اما با توصیفات و فضاسازی عجیبی و مرموزی که که پدید آورده مخاطب را پر از ترس و دلهره موهومی می‌کند.

در بیل جریانات غیرعادی طوری در زندگیشان رخ می‌دهد که گویی این اتفاقات جزیی از زندگی و عادت روزمره‌یشان شده. گویی درِ خانه‌ها چفت و بس ندارد و تمام دیوارها آنقدر کوتاه‌ند که همه می‌توانند وارد خانه هم شوند و تمام مکان‌ها نامشخص و موهومند.

داستان‌های این کتاب، از مردمی می‌گوید که گرفتار جهل و خرافه و باورهای عامیانه شده‌اند و گاه از افراد روانپریشی می‌گوید که در برخورد با حوادث و اتفاقات، چندان منطق و عقلانیتی از خود نشان نمی‌دهند و تمام تصمیمات بر پایه‌ی احساسات عوامه شکل می‌گیرد.

باتوجه‌ به روانپزشک بودن غلامحسین ساعدی، و ارتباطش با افراد روانپریش در خلق شخصیت‌های روانپریش بخصوص داستان‌های اول بسیار موفق بوده است.

پ.ن: داستان زیبای گاو هم در این کتاب است.
✍️بهاره عبدی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *