تازه نوشته ام داغ بخوانید

یادداشت روزانه “نارنگی سمج”

از توی نایلون، دو نارنگی را زیر نظر گرفته بودم که بردارم، اما چون برگ‌ها به هم گره خورده بودند، با همان دو تا، سه نارنگی دیگر هم بالا

مهر اگر آدم بود ” یادداشت روزانه”

مهربان است، اما دغدغه‌‌‌هایش بسیار. این را خودش نمی‌گوید؛ از دستهایش که موقع حرف زدن تند تند تکان می‌هد می‌شد فهمید. باهاش که حرف می‌زنم، یادم می‌رود چند سال

شعر آفتابگردان

آسمان چشمانم ابری‌ست برایَت یک بغل آفتابگردان آورده‌ام. می‌دانی؟ در شهر من، خیلی وقت است خورشید دیگر طلوع نمی‌کند. و تمام آفتابگردان‌ها هر روز سرگردان، دنبال گم‌شده‌شان می‌گردند. می‌خواهم

یادداشتی بر اعتماد

در زندگی هیچ چیز به اندازه‌ی اطمینان خاطر برایم ارزشمند نبوده و نیست. از نظر من کلمه‌ی اطمینان، آرامش خاصی را به همراه دارد که آدم را از هرگونه