
نقد و بررسی رمان «ملکوت» اثر «بهرام صادقی»
در ساعت یازده شب چهارشنبهی آن هفته، جن در آقای «مودت» حلول کرد. _____________________ همین چند خط آغازگر کتاب، همراه با آیهی «فَبَشِر هم بعذاب الیم» که در آغاز

ماجرای آقای پستچی «قسمت دوم»
امروز آقای صیادی اومده دم در، یه بسته کوچیک که یه ورش باز شده بهم داد. اینکه نشر ماهی، قطع کتاباش کوچیکه، کار دست آدم میده. گفتم: این گوشه

قندهای دیابتی
یادش بخیر، خانهی خالهشیرین که جمع میشدیم، پسرخالههایم از بس با هر چیزی، طنز فیالبداهه و بامزه میساختند، انگار از جیبشان طنز بیرون میآوردند. اتفاقن خیلی هم خوب از

ماجراهای آقای پستچی «قسمت اول»
خودم تازه فهمیدم اون کتابهایی که از نمایشگاه مجازی تهران سفارش دادم، بر اساس نوع نشرشون فرستاده میشن.😁 یعنی من اگر از پنج تا نشر متفاوت سفارش دادم، هر

روزمرگیهای من و مادرم
مادرم سر موضوعی که از آن اطمینان داشتم، با من کلکل میکرد. با آنکه موضوع را چند بار برایش توضیح دادم اما، به کَتش نرفت، که نرفت. آخرسر از

معرفی کتاب «محدودیت صفر» اثر «جوویتال/هالیکالاهیولن»
نمیدانم این کتاب هم جز کتابهای زرد است یا نه، اما بالاخره عنوان کتاب من را به خود جذب کرد و مشتاق بودم که تا آخر بخوانمش. کتاب به
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (10)
- اندر باب نوشتن (8)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (6)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (18)
- طنز (8)
- عکس نوشته (35)
- فیلم (3)
- کاریکلماتور (18)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (64)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (40)
آخرین دیدگاهها