تازه نوشته ام داغ بخوانید

داستانک «قفس دنیا»

_دخترم این خانه برایم عین قفس است. انگار هر روز چهارچوبش بر سرم آوار شده‌اند و نمی‌گذارند هیچ‌جا را ببینم. من را از این‌جا ببر. +نه مادر این خانه،

داستانک «کلمه‌ریزی مغز»

غروب یکی از روزهای پاییز، در اتاقی تاریک و نمور، تک‌و‌تنها روی تختِ چوبیِ شکسته‌، مرده بود. بدنش را که کالبد شکافی‌ کردند، کلمه‌ریزی مغزی کرده بود. کلمات مدام

مجموعه کاریکلماتور از اصغر رضایی گماری

عنوان: مجموعه کاریکلماتور« قبل از اینکه به تو فکر کنم، با آتش‌نشانی هماهنگ می‌کنم» نویسنده: اصغر رضایی گماری نشر: سوسا تعداد صفحات:۶۰ محتوا: مجموعه‌ای از کاریکلماتور   معرفی این

هذیان ذهنی

انگار روی سرم ایستاده است و هر کجا که می‌گویم: «آهان! پس که اینطور، فهمیدم، دیگر تکرار نمی‌شود» می‌کوبد فرق سرم که چه چیزی را فهمیدی؟ بیا این را