نقد و بررسی رمان «بیوه کشی» اثر «یوسف علیخانی»

هفت شبانه‌روز بود خواب می‌دید هفت کوزه‌ای که به هفت چشمه می‌برد، به جای آب، خون در آن پر می‌شود و هفت‌بار که کوزه‌ها می‌شکنند، آب چشمه‌ها دوباره برمی‌گردد و دیگر خون در آنها جوش نمی‌زند…
شروعی به این زیبایی!
_
بع
د از رمان خاما این دومین کتابی‌ست که از آقای علیخانی می‌خوانم. همیشه عنوان کتاب‌هایشان برایم جذابیت خاصی دارد. همین عنوان بیوه‌کشی، فضایی سیاه و رعب‌انگیز را در ذهنم تداعی می‌کرد و دوست داشتم داستانش را بخوانم.
__
نثر آقای علیخانی برای من به سان خواندن شعری آهنگین در فضایی روستایی و باطراوت است.
این نویسنده لهجه‌ی اهالی میلک گیلان را طوری در این کتاب به کار برده که گویی برای لحظاتی میان مردمان آن خطه، زندگی می‌کنی.
__
داستان بیوه‌کشی با روایت خطی، داستان زنی است که بازیچه رسم و رسومات و خرافات گذشته می‌شود. با اینکه فضای روستایی کاملن باطراوت و آرام به نظر می‌رسد، اما همین سنت‌ها و باورهای عامیانه، فضایی رعب‌انگیز و وهم‌آلود رت را به داستان داده‌اند، فضایی که در آن حتی زن‌ها طوری بزرگ می‌شوند که علیه خودشان هم به پا می‌خیزند.
___
روایت داستان:
داستان زنی است به نام «خوابیده» که با فردی به نام «بزرگ» ازدواج می‌کند، حال آنکه پسرخاله‌اش به نام اژدر هم عاشق خوابیده خانم است. بزرگ شش برادر کوچک‌تر از خود دارد.
در فضای داستان چشمه‌ای مرموز و عصیانگر به نام اژدر چشمه وجود دارد که هم‌نام اژدر، پسر خاله‌ی خوابیده است. در پایان داستان ما به وضوح ارتباطی بین ویژگی‌های اژدر چشمه و شخصیت اژدر را می‌بینم. گویی آه اژدر همچون ماری که از دهانش آتش بیرون می‌آید هفت برادر را به طرز عجیبی می‌کشد و عاقبت این آه دامن خوابیده‌ی بیچاره را می‌گیرد.

بزرگ همسر خوابیده‌خانم به طرز مرموزی در اژدر چشمه می‌میرد.‌ بعد از مرگ بزرگ، طبق رسومات گذشته خوابیده مجبور شود که با برادر کوچکتر از بزرگ، ازدواج کند و او هم به‌طرز مرموزی کشته می‌شوند.  این مردن رازآلود، برای هر هفت براد رخ می‌دهد. یعنی خوابیده خانم مجبور می‌شود که علاوه بر بزرگ، با هر شش برادر بزرگ ازدواج اجباری کند!
اینکه نام «خوابید»ه برای شخصیت این زن در نظر گرفته شده بود این معنی را می‌رساند که این زن در دل رسم و رسومات و خرافه‌ها، به خواب عمیقی رفته و در انتهای داستان به خودش می‌آید و از این خواب وحشتناک می‌پرد. جایی که انتقام خودش را با کشتن اژدر در کنار اژدر چشمه می‌گیرد، گویی که به تمام خرافه‌ها پایان می‌هد.

__
در تمام صحنه‌های داستان ردپای جادو، باور عامیانه، رسومات، سنت‌ها و حتی نماد‌های مرموز به چشم می‌خورد.
آقای علیخانی نمادی مانند عدد هفت را در جای‌جای کتاب به کار برده(هفت شبانه روز، هفت کوزه، هفت چشمه، هفت بار خواب دیدن، هفت برادر، هفت فصل) تا فضا وهم‌آلود و رازآلود به‌نظر برسد گویی که مادربزرگی درکنارت نشسته و دارد برایت از پریان و افسانه‌هایشان حرف می‌زند.

چیزی که برایم جالب بود، اولین صفحه‌ی کتاب بود، خوابی ترسناک که خوابیده خانم هفت‌بار آن را می‌دید بدون آنکه بداند چه معنایی دارد. برای من هم در ابتدا معنی خاصی نداشت و تنها ریتم آهنگینش باعث شد چند بار بخوانمش، اما به صفحات پایانی که رسیدم، کم کم متوجه تعبیر آن خواب شدم!
✍️بهاره عبدی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *