تازه نوشته ام داغ بخوانید

شعر کوتاه

هر روز از چشمانت شعر برمی‌دارم و پاسبان هر بار که می‌خواهد محکومم کند چشمانت را می‌بیند و آزادم می‌کند ✍️بهاره عبدی

بنت المشاغل

باید اسمم را ابن ‌المشاغل می‌گذاشتند؛ البته بنت المشاغل بهتر است. به اندازه‌ی نادر ابراهیمی من حرفه و شغل عوض کرده‌ام. از هر کدامشان هم که بیرون آمده‌ام، خدا

شخصی‌سازی مسائل

گاهی آدم‌ فکر می‌کند مسئله یا حسی را که نسبت به چیزی دارد، تنها مختص اوست و همین موضوع سبب می‌شود که او این مسئله را شخصی‌سازی کرده و

کهنسالی از دیدگاه من

دیروز با دوستم شیوا که قدم می‌زدیم، چند پیرمرد را دیدیم که دور هم جمع شده بودند و بحث می‌کردند. شیوا از من پرسید به نظر تو، آدم زمانی

کاریکلماتور نانی

نان خشخاشی، معتادترین نان از بین تمام نان‌هاست. ✍️بهاره عبدی