تازه نوشته ام داغ بخوانید

تکه‌ای از رمان محاکمه ی کافکا

این جمله را از رمان “محاکمه‌”ی کافکا برداشتم. هرگاه در مقابل شدن یا نشدن مسئله‌ای تمام توانم را بکار می‌گیرم و در نهایت هیچ کاری از دستم برنمی‌آید، یاد

تکه‌ای از داستانی که شاید روزی نوشتم

اشتباهی. اشتباهی. اشتباهی. همه چیزم اشتباه است. من آدم‌ها را اشتباهی می‌گیرم؛ جنسیتم ، فرهنگم ، منطقه‌ی جغرافی‌ام ، حتا عشق و کل زندگی‌ام، همه اشتباهی بود. پیشامد‌ها برایم

کاریکلماتور

برای اینکه از خواب نپرم، روی پشت بام نمی‌خوابم. ✍️بهاره عبدی

بهار مبارک

بهار را بسیار دوست دارم حتا بیشتر از پاییز. همه می‌دانند، که پاییز چه دردی دارد و باهاش همدردی می‌کنند اما بهار، نه. بهار توی دلش چیزیست و چیز

نامه‌ای به آقای شکوهی

آقای شکوهی عزیز امروز زاد روزتان است، ۲۶ اسفند ماه. آنچه را که در سخن نمی‌گنجد در قالب نامه برایتان می‌نویسم. دقیقن یادم می‌آید سال ۹۹ بود که با