داستانک «گردکان»
کاک محمد توی باغش، لب جوی نشسته بود و داشت دور و بر جوی، سنگ میچید و مسیر میداد به آب. با سر و وضع باغبانی، دویدم سمتش و
معرفی کتاب «راهنمای توچی فریبکار» یا«هنر تیز دادن برای هدایت یبوست مندان» اثر سالوادور دالی با ترجمهی دکتر محمد رضا اصلانی همدان
عنوان کتاب: راهنمای توچی فریبکار(هنر تیز دادن* برای هدایت یبوست مندان) نوشته: سالوادور دالی ترجمه: دکتر محمد رضا اصلانی تعداد صفحات: ۸۱ نشر: نو __________________ پس، ای خواننده گرامی،
شکرگزاری برای نعمتهای دیگران!
جدای از موضوع مثبت اندیشی، میخواهم عقیدهام را دربارهی نوعی از شکرگزاری بنویسم. در یکی از یادداشتهایم، از دیدگاه خود به موضوع شکرگزاری به عنوان موضوعی فردی پرداختم. اینکه
نوشتن آخرین روانپزشک است
آن روز با مادرم بحثم شد. سر اینکه میگفت یا سرت توی گوشیات است یا کتاب. البته که سر توی کتاب بودن بد نیست اما، من از نوع بدش
شعر کودکی
دختر بچه می گوید : آن کاسه ها را بده کاسهها گِلی بودند خود ساخته بودند آن را همراه برادرش در بوستان بابا درون کوچه خود سبزه درکنارشان روبروی
اگر این کتاب خواندن است…
با دوستی راجع به کتابخوانی، سر صحبت را باز کردیم. بحثی به میان آمد و دوستم گفت:«فلانی را دیدهای کتاب نمیخواند؟! این جماعت، هیچی حالیشان نیست. ما، یک هیچ
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (9)
- اندر باب نوشتن (7)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (5)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (17)
- طنز (8)
- عکس نوشته (34)
- فیلم (1)
- کاریکلماتور (18)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (62)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (35)
آخرین دیدگاهها