تازه نوشته ام داغ بخوانید

خواب دیدم که…
دیشب خواب نانوایی را دیدم. روز و شبش را نمیدانم اما لامپها روشن بود. البته لامپها را هم ندیدم، از فضای زرد نانوایی فهمیدم که لامپها زرد هستند. عرض
2022-04-24
بدون دیدگاه

نامه به خواهرزادهای که زاده شد!
نامهای کوتاه به باران خواهرزادهی نازنینم باران گیان! از زمانی که پا به این جهان مجهول گذاشتهای، تا به اکنون که چهار سال سن داری، من به آن میاندیشم
2022-04-22
بدون دیدگاه

اندر حکایت نوشتنم در شبها
شب که میشود، تازه مغزم مینشیند از این ور و آن ور مطلب جمع کردن و تحلیل آن مطالب. با اینکه روزانه نویسیام دارم، اما دست خودم نیست، شبها
2022-04-20
بدون دیدگاه

معرفی کتاب «فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز» اثر «دکتر محمد رضا اصلانی همدان»
طنز چیست؟ هرگونه تصرف در نظم یا نظامهای آشنای ما و جایگزینی منطقی غیر معمول با منطق آنها، به صورتی که حقیقتی را بیان کند یا فهم تازهای پدید
2022-04-19
بدون دیدگاه
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (10)
- اندر باب نوشتن (8)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (6)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (18)
- طنز (8)
- عکس نوشته (36)
- فیلم (3)
- کاریکلماتور (19)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (65)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (41)
آخرین دیدگاهها