تازه نوشته ام داغ بخوانید

شعر کوتاه
به من نگاه کن میخواهم قابی از چشمانت را به دیوار دلم بیاویزم میدانی که سالهاست نمایشگاه نگاهت را درون قلبم به پا میکنم ✍️بهاره عبدی
2023-07-25
بدون دیدگاه

یادداشت روزانه ۵
امروز بچهی چهار پنج سالهای را دیدم که داشت با دوچرخه از عرض خیابان رد میشد. مادرش که کمی دورتر از او ایستاده بود، متوجه ماشینی شد که با
2023-07-24
بدون دیدگاه

شعر کوتاه
از خیالت پُر شدهام از سرو نت لبریز اینجا تنها شعر به دادم میرسد ✍️بهاره عبدی
2023-07-22
بدون دیدگاه

داستان کوتاه «سوختگی»
به آینه راهرو که نگاه میکنی، موهای سپید سرت، خودنمایی میکنند و مجبورت میکنند که باز بشماریشان. یک، دو، سه… انگار دارند تعدادشان از دستت خارج میشود. همین دیروز
2023-07-07
بدون دیدگاه

کتاب شعر «حرفهایی از جنس شعر»
آن روز آقای شکوهی به من گفتند که طرحهایت را در صحفهی اینستاگرام دیدهام و اگر امکانش هست، دفتر شعرم را شما طراحی کنید. خب من هم باتوجه به
2023-07-01
5 دیدگاه
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (9)
- اندر باب نوشتن (8)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (6)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (18)
- طنز (8)
- عکس نوشته (35)
- فیلم (1)
- کاریکلماتور (18)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (63)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (40)
آخرین دیدگاهها