طرز فکر
اگر اکنون بگویند که در معرض فلان بیماری هستیم، بی شک از بسیاری از رفتارها دوری میکنیم یا بسیاری از رفتارها را انجام میدهیم تا مبادا به آن بیماری
بحران آب
ما با بحران آب مواجه هستیم و، همسایهی بغل دستیمان همچنان اصرار دارد که وسواس دارد! ✍️بهاره عبدی پ.ن۱: همسایهی خاصی مد نظر نیست.😊 پ.ن۲: آدمهای ادعای وسواس رو
قضاوت
با دوستی بر سر مسئلهای مشاجره میکردم. هر بار که او را در این مسئله درک میکردم، حق را به او میدادم، و چون نوبت به خودم میرسید، حق
هیچ کس عیب خود را نمیبیند
با شخصی که به حسادت مشهور بود، باب گفتگو را باز کردم. در میان صحبتهایی که، راجع به تمام مسائل داشتیم، او به این نکته بسیار تاکید میکرد که
گاهی از زن بودنم خسته میشوم
گاهی از زن بودنم خسته میشوم. از بگو مگوهای ذهن زودرنجم. از کنترلهای الکی، بر روی هزاران حرف وارد شده به مغزم. از نبش قبر کردن گذشتههای گذشته، و
اشک
وقتی زبان در گفتن واژهها کم میآورد، چشمها به کمکش می شتابند، حرف میزنند و می بارند… ✍️بهاره عبدی
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (9)
- اندر باب نوشتن (7)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (5)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (16)
- طنز (8)
- عکس نوشته (34)
- فیلم (1)
- کاریکلماتور (17)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (62)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (34)
آخرین دیدگاهها