لحظهی حال
لحظهی حال اکنونی که، همیشه چوبش را میخورم میگذرد، لباس گذشته را میپوشد و بر تمام ثانیههای ساعتم، دلتنگی را میچکاند! ✍️بهاره عبدی
جملهی قصار راجع به «قضاوت»
میدانم اگر مسئلهای را راجع به کسی درک نکنم، به سرم میآید و خوب درک میکنم! ✍️بهاره عبدی
عکس نوشته «طبیعت»
تنها طبیعت میداند چه میگویم و این هنوز جای شکرش باقیست! ✍️بهاره عبدی
معرفی کتاب «عامه پسند» نوشتهی چارلز بوکوفسکی با ترجمهی سمیه چاپاری
رمان«عامه پسند» نوشتهی «چارلز بوکوفسکی». اولین رمانیست که از این نویسنده خواندم. خاص بودنش را نسبت به بقیهی رمانها دوست داشتم. اینکه چه چیزی باعث شده که او این
بخشی از سخنان یک نویسنده به من
یادت باشد، این قدمِ اول، از یک سفر طولانیست. تو باید بنویسی و بنویسی. نوشتن هم مانند هر کاری، نیاز به تمرین و استمرار دارد. نویسندگی هم رشد میکند.
کاریکلماتورهای من در فصلنامهی «آفرینندگان»
۱_شب روزگار آسمان را سیاه کرد. ۲_آنقدر خاکیست که مجبور میشود هر بار خودش را بتکاند. ۳_ژله از سرما به خود لرزید. ۴_آینه حرفهایم را بر عکس برداشت میکند.
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (9)
- اندر باب نوشتن (7)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (5)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (16)
- طنز (8)
- عکس نوشته (34)
- فیلم (1)
- کاریکلماتور (15)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (61)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (33)
آخرین دیدگاهها