تازه نوشته ام داغ بخوانید

خواب نوشت

این روزها از خواب که بیدار می‌شوی، انگار گَرد خواب توی هوا پاشیده‌اند.این وضعیت روی کیفیت خواب افراد تاثیر گذاشته است. امروز دم صبح خواب دیدم که چشمانم بسته

یک ساعت نوشتن بی‌وقفه

سال گذشته، یعنی سال ۱۴۰۳، شرایط جوری بود که نتوانستم آنچنان که باید به نوشتن بپردازم. به خودم قول دادم سال جدید تمرکزم را بیشتر روی نوشتن بگذارم تا

سکوت، سین هشتم

صدای تلوزیون را شنیدم که مجری از مهمان برنامه پرسید “اگر قرار باشد به سفره‌ی هفت سین، سین دیگری اضافه کنید چه چیزی را اضافه می‌کردید؟ با خودم گفتم

یادداشت روزانه، پمپاژ ته مانده‌های ذهن

ساعت گوشی‌ام زنگ خورد. وبینار نویسنده‌ ساز استاد کلانتری. مدت‌ها بود که به دلیل شرایطم نمی‌توانستم در وبینار نویسنده ساز حضور بیابم. این روزها که تعطیلات شروع شده، مثل

ارتباط انحرافی

در یکی ازفصل‌های کتاب هنر شفاف اندیشیدن خواندم که گاهی تجربه، قضاوت ما را نسبت به مسئله‌ای تحت تاثیر قرار می‌دهد. مثلا روزی که لباس سبز می‌پوشی آن روز

باردار نوشتن

انگار مغزم خشک شده. یا شاید دستانم. این همه حرف توی مغزم. به کدامشان فکر کنم. دارم زور میزنم چندتایی‌شان را بالا بیاورم تا راحت شوم. به اتاقم می‌روم.