بچه که بودم، تیلهها را خیلی دوست داشتم. وقتی تیلهای را میان انگشت اشاره و شستم میگرفتم و با یک چشم به دنیای رنگارنگ و وهمآلود تیله نگاه میکردم، حس میکردم خدا هستم و دارم از دور دنیای زیبایی را که خلق کردم تماشا میکنم؛ اما اکنون که خوب نگاهشان میکنم، حس میکنم خودم داخل این تیلهها هستم و راهی هم ندارم که از این دنیای شیشهایِ رنگارنگ بیرون بیایم.
پ.ن: البته هنوزم عاشق تیلهها و دنیای رنگارنگشان هستم!
آخرین دیدگاهها