به یادت
آه میکشم
و نبودت را با خیالت روشن میکنم
هی تو را دم میکنم
هی باز میدمت
و ریههایم از تو پر میشوند
و اکسیژن را به تنگ میآوری
و تو را نفس میکشم
و انگار که نیستی
که شاید باشی
که در نایم گیر کردهای
که بیرون نمیآیی
و میآیی از دهانم
و کام میگیرم از بودنت
و پک میزنم که هستی
و دود میکنم که نیستی
و تو نیستی
و من آه میکشم
آه پشت آه
✍️بهاره عبدی
آخرین دیدگاهها