معرفی کتاب «عامه پسند» نوشته‌ی چارلز بوکوفسکی با ترجمه‌ی سمیه چاپاری

رمان«عامه پسند» نوشته‌ی «چارلز بوکوفسکی».
اولین رمانیست که از این نویسنده خواندم. خاص بودنش را نسبت به‌ بقیه‌ی رمان‌ها دوست داشتم. اینکه چه چیزی باعث شده که او این رمان را بنویسد!؟

البته جاهای مختلف خوانده‌ام که او این رمان را در دوره‌ای از زندگی که به سرطان دچار بوده نوشته است، و به وضوح می‌توان تنهایی و سایه‌ی مرگ را در تمام کلمات این رمان احساس کرد.(پرونده‌ی خانم مرگ)

به گمانم رمان کم حجمی بود، یا شاید کشش شخصیت‌ها بود که من توانستم آن را دو روزه تمام کنم.

داستان راجع به کارگاهی(بلان) به ظاهر گیج و پخمه است که، از دیدگاه او به زندگی و آدم‌های اطرافش درمی‌یابیم که او چندان هم پخمه نیست!

هرچند که بلان در حل پرونده‌هایش ناتوان است اما، به صورت اتفاقی تمام پرونده‌هایی که در دست دارد خود به خود حل می‌شوند!

چیز جالبی که این رمان دارد، فضا سازی و دیدگاه ساده ولی عمیق شخصیت اصلی(به گمانم خود نویسنده است) است. ناگفته نماند، طنز‌های زیر پوستی که در رمان وجود داشت، به جذابیت آن افزوده بود.

نویسنده اعتقاد دارد در این دنیا همه افراد، در نهایت چه بخواهند چه نخواهند محکوم به مرگ هستند و زندگی در آن بی‌فایده است. با وجود اینکه دیدگاهی بدبینانه یا پوچ گرا به نظر می‌رسد اما در واقع، می‌تواند دیدگاهی واقع‌گرایانه نیز باشد!

🌸تکه‌های از کتاب:
*چه کسی دوست دارد تا ۱۰۲ سالگی زنده بماند؟فقط یک احمق می‌تواند چنین چیزی را دوست داشته باشد.

*بعضی روزها احساس می‌کنی که آن روز، روز تو نیست.

*به نطر من رنج و سختی و تلاش برای مبارزه با آن‌ها چیزهایی هستند که انسان‌ها را زنده نگه می‌دارند.

🌸چند نمونه از طنز‌های کتاب:
*چی رو نمی‌فروشن؟
هوا،اما به زودی اونم میفروشن.

*به کبدم فکر می‌کردم ولی کبدم هرگز صدایش درنمی‌آمد و توصیه نمی‌کرد که، «دیگه نخور، تو من رو آخر از بین میبری و منم مجبور میشم تو رو بکشم.»

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *