آقای شاهین کلانتری(مدرس نویسندگی)، در یکی از لایوهای صبحگاهیشان، راجع به موضوعی صحبت کردند که برایم بسیار جالب بود.
گاهی پیش میآید، حالتی عجیب را در خود تجربه میکنیم، اما این حالت را یا انکار میکنیم یا نادیده. اصلن گاهی میترسیم که آن را پیش کسی بازگو کنیم؛ سر اینکه نکد من را قضاوت یا سرزنش کنند. و یا نه، گاهی هم واقعن نمیدانیم که این حالت، یک مشکل است، و باید بنشینیم و به حلش بیاندیشیم. یکی از این حالتها اوج هراسی است.
اوج هراسی موضوع بسیار جالبی بود که بارها و بارها آن را تجربه کرده بودم، اما آن را از عملکرد بدِ خود میدانستم. میگفتم خب لابد اراده اش را نداشتهام یا شاید تواناییاش را، و به جای حل آن، همیشه سعی میکردم که از آن حالت فرار کنم.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که مثلن، برای خودتان برنامهای ریختهاید و یک سوم برنامه را که به درستی اجرا کردهاید، ناگهان دوست دارید که بزنید همه چیز را خراب کنید!
چیزی عجیب و ترسناک. البته برای من اینگونه بود. مثلن با خودت بگویی عه برنامه را چه خوب پیش میبرم. این من هستم که دارم اینطوری پیش میروم؟!
علت ایجاد این حس آن است که، یک هو ترس برمان میدارد که چرا من از منطقه امنم خارج شدهام؟ منطقهی امنی که سالها برای خودمان ساختهایم و به آن عادت کردهایم و الان دارد آرامشمان را به هم میریزد. در اینجا میزنیم همه چیز را خراب میکنیم، به طوری که میرویم سر نقطه اول و باز سرزنش خود که چرا اینگونهام و این چرخه ادامه پیدا میکند تا زمانی که ندانیم راه حلی دارد.
انگار که دوست داریم در همان نقطه که بودهایم بمانیم و در جا بزنیم تا اینکه ذهنمان را با موقعیتهای درستتر وفق دهیم و گامی به سوی پیشرفت برداریم.
برای من که بسیار پیش آمده. آمدهام کتابی ۵۰۰ صفحهای خواندهام و تا صفحه ۳۰۰ مرتب پیش رفتهام اما یک هو با خودم گفتهام، عه چه خوب پیش میروی. دست نگه دار و چند روزی استراحت کن. انگار این چند روز را که خوب پیش رفتهام جبران این روزهایست که هیچ نمیخوانم!
شاید خنده دار باشد اما چیزی شبیه چشم زدن خودمان هم هست، اما خب میدانم اوج هراسی مقولهای جداست.
اوج هراسی مرا یاد یک موضوع در آمار میاندازد. ربطش را نمیدانم اما چیزی در همین مایهها است.
همانکه میگفت« دادهها تمایل دارند به سمت میانگین حرکت کنند». آن را با مثالی خدمت شما میگویم، مثلن در یک آزمون، اگر از چند نفر که نمره کامل را گرفته اند و از چند نفر که نمرهای پایینتر از میانگین را گرفتهان، دوباره همان آزمون گرفته شود، آنهایی که نمره کامل را گرفتهاند نمریشان به سمت میانگین میل میکند و آنهایی که از میانگین کمتر بوده رو به بالا یعنی میانگین میل میکند!
نمیدانم شاید آن هم نوعی اوج هراسی باشد که بخواهد از اوج به نرمال حرکت کند.
به هر حال این اوج هراسی یک مسئله مهم است که باید به آن آگاه بود و در صدد راه حل برآمد. جالب آنجاست که راه حلش بسیار ساده است. راه حلش این است که در ابتدا به این موضوع آگاهی پیدا کنیم. اینکه بدانیم این مسئله وجود دارد.
چیزی است که ممکن است برای همه پیش بیاید و لازم نیست اگر دچارش شدیم نگران شویم. من خودم بسیار میترسیدم که چرا اینطور شدهام، چرا گاهی اینگونه ضعیف میشوم؟ و..
حال که ما از این موضوع آگاهی که پیدا کردیم و ترسمان از وجود چنین چیری شکست، میتوانیم به راحتی از حاشیه امنان خارج شویم و راه توسعه فردی را پیش گیریم.
در آخر بسیار از استاد کلانتری سپاسگزارم که هر روز با موضوعی جدید ما را غافلگیر میکنند.
✍️بهاره عبدی
آخرین دیدگاهها