تازه نوشته ام داغ بخوانید

هذیان به وقت چهار بامداد
هر شب، ساعت چهار بامداد. دوباره خوابم نمیبرد. خواب در چشمانم شکسته. پشت پلکهایم را انگار یک مَن نمک پاشیدهاند. مغزم درجمجمهام سنگینی میکند. ذهنم هر چه را امروز
2022-04-06
بدون دیدگاه

معرفی کتاب «دختر یک مرتد» اثر «کاتلین کنت»
رمان «دختر یک مرتد» نوشتهی «کاتلین کنت»، ۳۴۸صفحه. این رمان زیبا را پارسال خواندم اما، توصیفات و صحنههایی از رمان هنوز هم در ذهنم تداعی میشوند؛ مانند فیلمی که
2022-04-05
بدون دیدگاه

طنز نوشته «نه ظرافت ندارد»
یکی از آشناهایمان تعریف میکرد که در گذشته، فلان شخص، نزد من آمده و از من خواسته به او، دختری باکمالات معرفی کنم که اگر آمد و آقا پسندید،
2022-04-03
بدون دیدگاه

داستانک «گردکان»
کاک محمد توی باغش، لب جوی نشسته بود و داشت دور و بر جوی، سنگ میچید و مسیر میداد به آب. با سر و وضع باغبانی، دویدم سمتش و
2022-04-01
بدون دیدگاه
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (10)
- اندر باب نوشتن (8)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (6)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (18)
- طنز (8)
- عکس نوشته (36)
- فیلم (3)
- کاریکلماتور (19)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (65)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (42)
آخرین دیدگاهها