تازه نوشته ام داغ بخوانید

اینستاگرام با مغز من چه کرده؟!

دیروز تلویزیون از یکی از روستاهای کشور، مستندی را پخش می‌کرد. مستندی که در آن چهره‌ آدم‌ها کاملا معمولی بود. بدون هیچ فیلتری، با جوش و لک‌های طبیعی، اما

شعر «جام من چرا همیشه‌ خالی‌ست؟»

روز می‌گذرد، شب می‌گذرد بی هیچ هیچ پاره‌ای وصله‌ی تنم نمی‌شود اینجا پر از سکوت سرد سرودن است جای لبخند روی لبانم خالی‌ست دوست داشتن غباریست روی گل گل

اوج هراسی

آقای شاهین کلانتری(مدرس نویسندگی)، در یکی از لایوهای صبحگاهیشان، راجع به موضوعی صحبت کردند که برایم بسیار جالب بود. گاهی پیش می‌آید، حالتی عجیب را در خود تجربه می‌کنیم،

هذیان به وقت چهار بامداد

هر شب، ساعت چهار بامداد. دوباره خوابم نمی‌برد. خواب در چشمانم شکسته. پشت پلک‌هایم را انگار یک مَن نمک پاشیده‌اند. مغزم درجمجمه‌ام سنگینی می‌کند. ذهنم هر چه را امروز

معرفی کتاب «دختر یک مرتد» اثر «کاتلین کنت»

رمان «دختر یک مرتد» نوشته‌ی «کاتلین کنت»، ۳۴۸صفحه. این رمان زیبا را پارسال خواندم اما، توصیفات و صحنه‌هایی از رمان هنوز هم در ذهنم تداعی می‌شوند؛ مانند فیلمی که