تازه نوشته ام داغ بخوانید

کاریکلماتور «شب»
شوخی با واژهها. شب از دوری خورشید، رخت سیاه به تن کرد. ✍️بهاره عبدی
2022-11-09
بدون دیدگاه

نویسندگی و هنر عکاسی
با خود گفتم، چرا اکثر نویسندگان*، هنر عکاسی را هم دوست دارند. جدای از اینکه تمام هنرها با هم پیوندی ظریف دارند، من ارتباط میان این دو هنر را
2022-11-08
2 دیدگاه

معرفی کتاب «پیرمرد و دریا» اثر «ارنست همینگوی» با ترجمهی «نجف دریابندری»
شانس خوبی داشتم که، این کتاب را در زمان مناسبش خواندم. همان لحظاتی که، با هر شکست کوچک، از پای در میآمدم. آنقدر خودم را شل ول داده بودم
2022-11-04
بدون دیدگاه

جملهی قصار دربارهی «نوشتن»
و به راستی نوشتن، سفریست ورای زیستن. ✍️بهاره عبدی
2022-11-03
بدون دیدگاه

چرا تعصب بیمعنیست؟
وقتی من راجع به مسئلهای یک نوع از عقیده را دارم، و دیگری روی همان مسئله عقیدهای دیگر دارد، پس میشود راجع به آن قضیه، به اندازهی تک تک
2022-10-31
بدون دیدگاه
دستهها
- آنچه از زندگانی آموختهام (10)
- اندر باب نوشتن (8)
- تکههایی از کتابها (1)
- توصیههای نویسندگان به من (2)
- جرعهای خاطره (3)
- جملات قصار (9)
- خاطرات (1)
- خواب و رویا (6)
- داستان کوتاه (10)
- داستانک (22)
- دربارهی من (1)
- سبک جدید زندگی (13)
- شعر (21)
- شعر کوتاه (18)
- طنز (8)
- عکس نوشته (35)
- فیلم (3)
- کاریکلماتور (18)
- کتابخوانی (3)
- ماجراهای آقای پستچی (2)
- مانیفست (1)
- مخلفات (4)
- معرفی کتاب (64)
- مینیمالهای من (19)
- نامهها (5)
- هایکو (4)
- یادداشت روزانه (41)
آخرین دیدگاهها