با اینکه قبلترها کتاب “شبهای روشن” را میشناختم اما با دیدن فیلم “شبهای روشن” به کارگردانی فرزاد موتمن، بسیار مشتاق شدم که کتابش را هم بخوانم.
این کتاب، داستان مردی را روایت میکند که در طول عمرش تنها بوده و با خیالاتش زندگی میکند. او در حین پرسه زدن در خیابان با خانمی به نام ناستینکا آشنا میشود و در طی چهار شب آن مرد عاشق ناستینکا میشود و بقیهی ماجرا.
داستان، خطی و روان است. شخصیت اول مرد اسمی ندارد و همین بدون نام ماندن او، باور ما در تنهاییاش پررنگ میکند. شاید درون مایهی اصلی داستان به تنهایی و عشقهای نافرجام اشاره دارد که فرد را به خیالپردازی و درونگرایی سوق میدهد.
طراحی جلد و داخل کتاب بسیار جذاب است. ترجمهی این اثر توسط حمیدرضا آتشبرآب انجام شده که ترجمهی بسیار خوب و روانیست. این کتاب یک تفسیر بلند در انتها دارد که فرد را در تحلیل هرچه بهتر کتاب یاری میدهد.
آخرین دیدگاهها