شعر کجا پی‌ات بگردم؟

پی‌ات می‌گردم
میان واژه‌های ناتمام
میان آوار نافرجامی‌ها
میان شبی که تا گشتم روز شد
و به من خندید
من قهقه‌ی سرد روزگار را شنیدم
زمانی که دیوانه‌وار
چنگ می‌زدم به در و دیوار
زمانی که دستم را میان انبوه شب بردم
دستم زخمی ستارگان خواب آلود و انجماد ماه کبود شد
ماه را به گردن شب آویختم
سیاهچاله‌ها پر بودند از نبودنت
میان مشت گره کرده خاک آلود زمین هم نبودی
میان هیچ‌کدامشان
تو برزخ میانه‌ای
بین بود و نبود
کجا پی‌ات بگردم؟
✍️بهاره عبدی

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *