داستان بلند قلب سگی، نوشتهی میخاییل بولگاکوف.
این داستان نمادی، یک دنیای علمی و تخیلی را به تصویر میکشد که در آن افرادی فرهیخته( افرادی به ظاهر فرهیخته که تنها به مدرک خود میبالند) و از طبقات بالای اجتماع، بر روی افراد پایین دست اجتماع( و حتی حیوانات) سلطهگری میکنند به طوری که میخواهند هر طور شده، کنترل آنها را نیز به دست بگیرند.(حتی نمیگذارند کسی رشد کند.)
داستان پروفسوریست که بر روی یک سگ ولگرد جراحی مغز را انجام میدهد(هیپوفیز یک انسان را جایگزین هیپوفیز خودش میکند) که نژاد بشر را اصلاح کند و تجدید جوانی کند اما اشتباهی رخ میدهد که نتیجهی آن، انسان سازی میشود یعنی تبدیل سگ به انسان!
در این میان سگ از لحاظ جسمی شبیه یک مرد میشود اما تنها عضوی که خیلی دیر به عضو انسان شباهت پیدا میکند قلبش است که سگی میماند!
سگ با آنکه انسان شده بود اما، خوی سگی در او ماند؛ دنبال گربهها میرفت، به در و دیوار میپرید و حرفهای یک انسان به ظاهر آزادی خواه را طوطیوار تکرار میکرد.
مثلا فریاد آزادی را سر میداد اما گویی این کلمات تنها از مغزش تراوش کرده است و قلبش را درگیر نمیکند که بداند معنی این کلمه چیست!؟
« چون او قلبش سگی بود.»
در اینجا میفهمیم که قلبِ «آدم» است که، از او یک «انسان» میسازد نه مغزش.
شاید یک بار خواندن این کتاب کافی نباشد زیرا این رمان نمادی است و باید تک تک نمادها را به خوبی بررسی کرد.
مشخصات رمان:
-زاویه دید: این رمان از زبان سگ، از زبان سوم شخص ناآشنا و گاهی توسط یادداشتهای دکتر بورمنتال بازگو میشد.
-تعلیق داستان خوب بود به طوری که تقریبا دو فصل اول رمان به آن اختصاص داشت.
-چهره اشخاص، سگ و فضاسازی مکانها در آن جالب توجه بود.(صحنههایی در آن بود که حس رقت انگیزی به خواننده دست میداد و این توانایی نویسنده را نشان میداد.)
✍️بهاره عبدی
پ.ن: من جنبهی سیاسی آن را متوجه نشدم☺️ اینکه در این داستان سگ ، نماد مردم روسیه است که قرن ها تحت ستم و خشونت بوده و با او همچون حیوانات رفتار کردهاند. جراح عجیب داستان، تجسم حزب کمونیست (یا شاید خود لنین) است و عمل پیوند دشواری که برای تبدیل سگ به انسان انجام میشود نمادی از انقلاب است.
آخرین دیدگاهها