تندیس

برخی تندیس‌ها همراه خودشان شعر دارند. هر جزشان را که نگاه می‌کنی، انگار فهرستی از افکار و تداعی‌های خفته در تو بیدار می‌شوند. دوست داری شعرشان کنی، داستانشان کنی و هی تراوش می‌شوند هی بافته می‌شوند. مثلن معشوقه‌هایی‌اند که اولین بوسه را بعد از گذر از رنج فراوان تجربه می‌کنند یا نه، عشاقیند که آخرین دیدار و بوسه‌ را نثار هم می‌کنند.
بین شعر و داستان میمانی.‌ مغزت آبشار رها شده کلمات شده و واژه‌ها پشت سر هم ردیف می‌شوند. یک مرتبه می‌بینی خود تندیس‌ها شعر می‌شوند. شعر نو. می‌سرایی و می‌سرایی و چنان غرقشان می‌شوی که درنهایت خود آن‌ها می‌شوی.
✍️بهاره عبدی

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *