معرفی کتاب «پیرمرد و دریا» اثر «ارنست همینگوی» با ترجمه‌ی «نجف دریابندری»

شانس خوبی داشتم که، این کتاب را در زمان مناسبش خواندم. همان لحظاتی که، با هر شکست کوچک، از پای در می‌آمدم. آنقدر خودم را شل ول داده بودم دستِ زندگی، که هر بلایی را می‌خواست سرم می‌آورد. این کتاب را خواندم و هر بار با خودم می‌گفتم: چه‌ام از آن پیرمرد کم است و اینطور شد که خودم را جمع‌و‌جور می‌کردم.

گفته می‌شود این کتاب، نمادی ندارد با این وجود من، پیرمرد را انسان سختی کشیده‌ای دیدم که، در طول زندگی به موانع بسیاری بر می‌خورد اما، این دلیل شکستش در مقابل آن‌ها نمی‌شود و تا زمانی که زنده است، با تمام توانش برای آرمان‌هایش می‌جنگد چرا که «انسان برای شکست ساخته نشده است_ همینگوی».


موضوع داستان:
داستانی بلند، شسته‌ رُفته، واقع‌گرایانه با روایتی خطی است که در آن پیرمردی به نام سانتیاگو که بعد از ۸۴ روز تلاش، صیدی نداشته، تصمیم می‌گیرد به دور‌دست‌ها سفر کند. او بنا به دلایلی مجبور است این بار تنها به دل دریا بزند. بعد از صید یک ماهی بسیار بزرگ، سعی دارد هرجور شده آن ماهی بزرگ و رام نشدنی را به خانه برگرداند که در راه به موانع بسیاری بر می‌خورد. باید متن کتاب را خواند تا تمام تقلا‌های پیرمرد را برای غلبه بر صید و دیگر موانع به زیبایی حس کرد. (غلبه بر طبیعت رام نشدنی که خود نیز جزیی از آن است.)
جالبی داستان آنجاست که بر خلاف ذهن اکثریت، _همیشه تلاش، به فرجام مثبت می‌گراید_ در اینجا با پایانی واقع‌گرایانه، پیرمرد با وجود تلاش‌های بسیار، موفق نمی‌شود که ماهی را سالم به خانه برساند و خسته و کوفته آن شب به خواب فرو می‌رود و باز خواب شیرهای بازیگوش ساحل آفریقا را می‌بیند و راه دریا را در پیش می‌گیرد.

نجف دریا بندری:
ترجمه‌ی بسیار خوب این کتاب، توسط نجف دریابندی انجام شده که ایشان در ۹۴ صفحه ابتدای کتاب، به نقد و بررسی زندگی و آثار همینگوی پرداخته. لطفن در صفحه بالا ورق بزنید و خلاصه آن را بخوانید.

توجه: 📣
_اگر این کتاب را از این نشر می‌خوانید، با توجه به اینکه این کتاب دو بخش دارد (بخش اول، راجع به زندگی و آثار همینگوی که توسط نجف دریابندری به نقد و بررسی گذاشته شده و بخش دوم، داستان بلند پیرمرد و دریاست) برای لو نرفتن مطلب، ابتدا بخش دوم را بخوانید و بعد از خواندن آن به بخش اول بازگردید.
_کتاب واژه‌هایی دارد که شاید برایتان ناآشناست، بنابراین در صفحات پایانی توضیح آن‌ها نوشته شده.
جرعه‌ای از کتاب:
حالا وقتش نیست که ببینی چه نداری‌. ببین با آنچه داری چکار می‌توانی بکنی.

✍️بهاره عبدی

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *